سکوت،تنها صدای خداست

سايه و سكوت

سایه و سکوت

 

صفحه اصلی
ارتباط با من
لوگوی وبلاگ
 

 

 



Wednesday, January 19, 2005


اتفاقات اين چند روزه ي اخير،يعني قطع شدن تلفن،كه متقارن با شروع امتحانات بود،يك سري مضرات و يك سري فوايد در پي داشت،از جمله مضرات آن :دوري از محيط نت و دلتنگي فراوان براي دوستان عزيز نتي و همينطور در تعب افتادن ،براي تماس حاصل كردن با رفيقان شفيق غير نتي .... و اما از فوايد آن،ميتوان به افزايش مجالست و معاشرت و مباحثت با دوستان و صله ارحام! و همينطور كشف اهميت اختراعات و اكتشافات و طلب آمرزش كردن براي همه مخترعين، علي الخصوص جناب گراهام بل محترم،بسنده كرد(اخه از خدا كه پنهون نيست از شما چه پنهان ، رسيدن فصل امتحانات و افزايش ميزان هورمون استرس!!در خون،رابطه مستقيم با تغييرات ميزان تماس ومكالمات تلفني من با دوستان محترم به ويژه،ديباي عزيز،داره و گاه اين تغييرات به سي بار در روز هم مي انجامد!!كه براي جلوگيري از به ثبت رسيدن صورتحساب تلفن همراه با ارقام نجومي،بر آن شديم كه من به منزل ديبا مهاجرت! كرده و شب ها در طلب علم به شب زنده داري بپردازيم) يكي از اين شب هاي به ياد ماندني!شب امتحان كوانتوم بود.(البته از 3 ترم پيش،به صورت مرتب اين درس انتخاب ميشد ولي در روز حذف واضافه حذف ميشد تا اينكه بالاخره ترم پيش ،كوانتوم 1 را اخذ نموده و با موفقيت به پايان رسانديم و در اين ترم با كمال شجاعت با توجه به وضعيتي كه در دانشكده حكمفرما بود ،كوانتوم 2 را اختيار كرده و در شب مذكور،با ترس و لرز فراوان مشغول مطالعه و مكاشفه در علوم ذرات ريز بوديم.) به علت شرايط خاص اين شب كه افزايش قواي هوشي و شكوفايي استعداد هاي دروني را به دنبال داشت،علاوه بر ارتقاي سطح علمي به نتايج گوهر بار ديگري هم رسيديم،از جمله اينكه:«اااااااااااااا چقدر خوش ميگذره بهمون!درسته كه داريم با كمال دردمندي و بيچارگي و طفلكي بودن درس ميخونيم،ولي همينقدر كه مي تونيم يه همچين روابط نزديكي رو،با دوستانمون داشته باشيم،خيلي خوبه وشايد ديگه هيچوقت توي زندگيمون يه همچين شرايطي پيش نياد»و ديگر اينكه«اگه يهو يه جيني پيدا بشه كه ازمون بپرسه دلت ميخواد برگردي توي گذشته هات ،با وجود اينكه به هر دومون خيلي خوش گذشته قبلا،بر نميگرديم،چون الانم حس وحال خودش رو داره»و قص علي هذا......*زنهار،كه حصول اين نتايج به معني آن نيست كه اينجانبان براي گذشته دلتنگ نشوند،چون به هر حال خاطرات ماندگار است و به ياد آوردن آنها شكافتن گذشته ها!**
حالا بعدا راجع به حس و حال الان هم حرف ميزنم!!*
**ناگفته پيداست كه اين پست را زماني نوشتم كه تازه از امتحان متون مراجعت كرده بودم.
sayeh  ||  6:22 AM