سکوت،تنها صدای خداست

سايه و سكوت

سایه و سکوت

 

صفحه اصلی
ارتباط با من
لوگوی وبلاگ
 

 

 



Wednesday, June 15, 2005


تب انتخابات
این روزها هر کسی رو میبینی،حرف از انتخابات میزنه،حتی به جرات میتونم بگم ،اگه کامنت های پست آخر من رو هم بررسی کنین،مشاهده میکنین که 100% نظر دهنده ها از من خواستند که راجع به انتخابات بنویسم.منم به خاطر توصیه های مکرر! تصمیم گرفتم که روی دوستان رو زمین نزنم و در این زمینه قلمی بزنم(وگرنه،عمراً راجع به مسائلی که سر رشته ای ازشون ندارم ، حرفی بزنم)
*
بله،چیزی به انتخابات نمونده،اما انتخاب چی یا کی،من که هنوز نفهمیدم.میگن انتخابات ریاست جمهوریه،اما این کاندیدهایی که من میبینم،به هر چیزی شبیه اندغیر از رئیس جمهور،حالا اگه انتخاب شاعر،هنرپیشه،کمدین و ..بود، شاید میشد یه کاری کرد،اما رئیس جمهور اصلح؟؟گمان نمیکنم. میدونی چیه ،شایدم مشکل اینجاست که من ملاک و معیار قبول صلاحیت یا رد صلاحیت یک نفر رو به عنوان کاندید ریاست جمهوری از سوی مقامات نمیدونم.یعنی حساب کتاباشون رو نمیدونم.ببینم،شرط سنی نداره؟آخه فکر کنم،قبول پست ریاست جمهوری احتیاج به یک فکر آزاد و باز داره،که بتونه در آن واحد چندین چیز رو باهم بررسی کنه و براشون تصمیم بگیره،یه ذهنی که همیشه آماده جهت گیری باشه،که از آدمهایی که سنشون بالاست یه همچین چیزی کمتر برمیاد،مگه اینکه کارهای شدید محاسبه ای داشته باشند تا اون سن.دیگه اینکه سواد سیاسی؟لازم نیست حتماً تحصیلات سیاسی داشته باشند؟ ازعلم مملکت داری، اقتصادو آمار و ارقام خبر داشته باشند؟لازم نیست نیازهای مردم،اعم از نیازهای روحی و روانی،اجتماعی،اقتصادی... رو به درستی تشخیص بدهند و براشون راه حل های کاربردی(تاکید میکنم،راه حل های کاربردی) پیشنهاد بدهند؟چرا اونهایی که شعار های عجیب غریب میدهند رو رد صلاحیت نمیکنن؟من نمیگم ،شعار ندن،اما وقتی یه نفر حرفهایی میزنه،که حتی کمهوش ترین آدمها هم میفهمند که این حرفها فقط در حد حرف میمونه و هیچ وقت به مرحله ی عمل نمیرسه، برای چی اون ادم رو که بعداً نمیتونه هیچ کارایی داشته باشه،از همون اول رد صلاحیت نمیکنن؟
حالا مثلاً یه عده هم برای ریاست جمهوری کاندید شدند،تایید صلاحیتم شدند،چرا انقدر کلاس میذارند که ما برای جوونها و اشتغال و تحصیلات.... شون،هزار و یک برنامه ی رنگارنگ داریم؟بعد وقتی ازشون میخوان که راجع به یکی از برنامه هاشون توضیح بدند ،هیچ چیز روشنی رو ارائه نمیکنن؟یا انقدر آسمون ریسمون میکنن که آخر نمیفهمی چی گفتن؟غیر از اینه که میخوان،دو سوم جمعیت رو با خودشون همراه کنن؟ چرا وقتی حرف آزادی دادن میشه،بند میکنن به چادر و مقنعه و روسری؟میگن ما آزادی بیشتری میدیم؟حالا فرض هم بر این که اصلاً،حجاب رو هم از این حالت در بیارند و هر کی هر جور خواست توی جامعه حاضر بشه،هنوز دو تا مشکل هست،یکی اینکه آقایون هم میهن ما هنوز نتونستند با شلوار برمودا کنار بیان و هنوز وقتی یه خانم با شلوار کوتاه میبینن با خودشون درگیر میشن،وای به حال اینکه بخوان حجابم بردارند،اونوقت احتمالاً باید یه چندتا آمبولانس توی هر کوچه خیابونی به صورت اماده باش حضور داشته باشه که کشته مرده های ملت رو از تو خیابون جمع کنه.مشکل دیگه هم اینکه خوب ،حالا حجابم بردارند،الان شد آزادی؟ً تعریفمون از آزادی چیه؟اگه همینه ،که باید بگم واقعاً ملت قانعی هستیم ولی آگر یه چیزای دیگه ای هم در کنارش هست،برداشتن حجاب چند درصدشه؟که حالا با یه قول و قرار اینجوری دلمون رو خوش کنیم؟نه واقعاً،چهارتا کلمه حرف حساب که شعار نباشه و اونی باشه که واقعاً آدم ازشون انتظار داره ، کدومشون میزنن؟
*
لطفاً به منم در این زمینه اطلاعات بدهید،پیشاپیش از زحمات شما کمال تشکر را دارم.(نقطه)
sayeh  ||  12:24 PM