سکوت،تنها صدای خداست

سايه و سكوت

سایه و سکوت

 

صفحه اصلی
ارتباط با من
لوگوی وبلاگ
 

 

 



Friday, August 19, 2005


انسانیت رودی است از نور،
که از بلندیهای ازل به سوی دریای ابدیت سرازیر می شود.
*
توی این یک ماه اخیر،یک چیزهایی دیدم،یک چیزهایی شنیدم ،که حالم حتی از به خاطر آوردنش و گفتنش هم بد میشه.یه لحظه هایی به یک جاهایی رسیدم که احساس کردم هر چقدرغم توی عالم هست،اومده توی دل من. مثل آدمهایی که به قول قدیمیا رودل میکنن و گلاب به روتون انقدر حالشون به هم میخوره تا سبک میشن،همش منتظر لحظه ایم که حالم به هم بخوره و سبک بشم،اما نمیشه.فقط یک چیزی رو فهمیدم،اونم اینکه:
حقیقت انسان آنچه را که برای تو آشکار میسازد نیست
بلکه به آن است که نتواند ان را بنمایاند.
پس اگر بخواهید او را بشناسید،به انچه میگوید قانع نشوید
بلکه به آنچه که نمی گوید گوش فرا دهید!
ای بابا
اینهایی که گفتم نه از سر عاشق شدنه نه شکست عشقی خوردن.جریان خیلی بزرگتر و پیچیده تر از این حرفهاست،اما کاش نبود.میدونی چیه؟یهو یاد اون پست آقای امیر افتادم که راجع به آدمی بود که به هیچکس اعتماد نمیکنه و یه جورایی فکر میکنه که هیچکس باهاش رو راست نیست،امیدوارم که من یه روزی به یک چنین آدمی تبدیل نشم،اونوقت زندگی خیلی سخت میشه خیلی خیلی سخت.
sayeh  ||  8:10 PM