سکوت،تنها صدای خداست

سايه و سكوت

سایه و سکوت

 

صفحه اصلی
ارتباط با من
لوگوی وبلاگ
 

 

 



Monday, September 26, 2005


اااااا،31 تا نظر(میشه اول یکم "ندید، بدید، بازی" در بیارم)
*
تا حالا با این جمله ها برخورد کردین؟
-همه میدونند، من،یک آدم منطقی ام،پس همیشه حق با منه!.
-میدونم اشتباه از منه ها،اما غرورم بهم این اجازه رو نمیده معذرت خواهی کنم.!
-فلانی انقدر باکلاسه،همه ی لباسهاش اورجیناله.
-فدیدی چه آدم متمدن و متجددیه؟از روی ست لباسش کراوات ترک نمیشه.
-آخه به اینم میشه گفت زندگی؟پس خوشبختی کجاست که سراغ ما نمیاد؟
-من عاشقتم اما به شرط اینکه......یا.... من عاشقشم،چون.........
می شناسمش،یک آدمیه،همیشه اخمهاش تو همه،انگار با خودشم قهره!
*
در فرهنگ عمید،هر کدوم این واژه ها اینطور معنی شده:
غرور:فریفتن،بیهوده کسی را امیدوار کردن، به چیزی بیهوده و باطل طمع بستن،در فارسی به معنی کبر و نخوت و خود بینی هم می گویند.
منطق:سخن گفتن،گفتار سخن،میزان سخن و استدلال،و نام علمی است که با به کار بستن اصول و قواعد آن انسان از خطای در فکر یا استدلال غلط محفوظ می ماند.
تمدن:شهر نشین شدن،خوی شهر گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن،زندگانی اجتماعی،همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود.
زیبایی:زیبا بودن،خوشگل بودن(زیبا:زیبنده،نیکو،خوب،خوشنما،خوشگل،خلاف زشت)
شناخت:شناختن،شناسایی،آشنایی،فهم و دریافت علم و معرفت
خوشبخت:خوش طالع،خوش اقبال،نیک اختر،سعادتمند(اقبال:روی آوردن،پیش آمدن و روی آوردن به چیزی،رو آوردن دولت،در فارسی به معنی بخت و طالع.
کمال:تمام شدن،کامل شدن،تمام،آراستگی صفات(کامل:تمام،بی عیب و نقص،خلاف ناقص)
عشق:دوست داشتن به حد افراط،شیفتگی و دلدادگی،دلبستگی و دوستی مفرط
*
عده ی زیادی از آدمها دایره لغات وسیعی دارند و براحتی نفس کشیدن در محاوره ازشون استفاده میکنند،اما فقط تعدادی از آنها کلمات رو با معنای دقیق و اصلی و همینطور بار معنایی مثبت یا منفیشون می شناسند و در جای درست خودشون ازشون استفاده میکنن،درحالیکه همه ی آنها یک تعریف شخصی از کلمه ای که استفاده میکنند دارند،یک تعریفی که هیچ جایی نوشته نشده و مختص خودشونه.میدونی چی جالبه؟اینکه این تعریف شخصی گاهی کاملاً متضاد و گاهی تا حدودی متضاد معنی که در لغت نامه ها ارائه می شود هستش و جالبتر زمانی هستش که در جمله بندیهامون از این کلمات استفاده میکنیم(از این جهت که گاهی خودمون تعریف شخصی خودمون رو نقض میکنیم).
گاهی وقتها بعضی از کلمات برای ما دارای چند معنی هستند و به نسبت جایی که استفاده میشند معنیشون تغییر می کنه،یک نمونه ی خیلی ساده اش همین "غروره".دقت کردین؟وقتی در مورد هر کسی غیر از خودمون صحبت میکنیم،مثلاً«دیدی فلانی چقدر مغروره،همچین واسه آدم کلاس میذاره،انگار از دماغ فیل افتاده!»در اینجا "غرور=کبر و نخوت"،اما وقتی راجع به خودمون حرف می زنیم:«منم برای خودم غرور دارم،تو حق نداری با من اینطوری صحبت کنی.» "غرور=عزت نفس".یا مثلاً "منطق"،ادعا میکنیم منطقی هستیم،اما خیلی وقتها حاضر نیستیم حق رو به دیگران بدیم،اگه خیلی عزت بذاریم سرشون،با کلی آسمون رو به ریسمون بند کردن،آخرش به این نتیجه میرسیم که از اولش حق با ما بوده!یا ،همه مون ادعا میکنیم که به شناخت کامل رسیدن از هر چیزی، کار بسیار سختیه و سالها زمان میخواد،تازه شاید بعد از طی سالها بازهم یک سری ،نقاط مبهم، باقی مونده باشه،در واقع شناخت رو بیشتر از اینکه مطلق بدونیم نسبی میدونیم،بعد چی کار میکنیم؟هیچی،برای بیان چیزی که اعتقاد به نسبی بودنش داریم از کلمات مطلق استفاده میکنیم،"همیشه،هرگز..."جالبه ها.
نمی خوام بگم کدوم اینها درسته و کدوم نیست،حتی نمی خوامم که نتیجه ی خاصی از این مطلب بگیرم که مثلاً خدمت منحصر به فردی به زبان شیرین پارسی کنم،فقط می خوام بگم،یک کمی در مورد حرف زدنمون بیشتر دقت کنیم،سعی کنیم درست صحبت کنیم،تعریف شخصی هر کس با دیگری متفاوته و الزاماً تعریف شخصی ما از یک کلمه درسترین تعریف نیست.خیلی وقتها ممکنه با تعریف غلطی که از یک واژه ارائه میدیم،نوع جهت گیری ذهنی یک نفر رو تغییر بدیم و باعث تغییر سرنوشتش بشیم. باور کنین،نمونه هایی از این دست توی جامعه زیاد دیده میشند،نمی دونم تابحال جمله هایی شبیه این رو شنیدین یا نه،« بگوجرات ندارم،بگو خیابون شلوغه ترسیدم،اگه یک ذره جرات داشتی،تا ته خیابون با من مسابقه میدادی،به جاش منم قول میدم رسیدیم سر چهارراه تک چرخ بزنم»واضحه که یک چنین کاری جرات نمی خواد فقط یک کم دیوانگی میخواد.توی صفحه ی حوادث روزنامه ها و همینطور خیلی از بیمارستانها پر شده از حوادث دردناک و دلخراشی که به نظر من یکی از دلایل عمده ی آنها اینه که ما هنوز درست صحبت کردن،درست شنیدن و درست برداشت کردن ودرست فکر کردن و درست مقایسه کردن و به طور کلی درست اندیشیدن رو یاد نگرفتیم.
،
چقدر "درست "داشت جمله ی آخرم.
*
در ضمن از همکاری همه تون ممنون.شاد باشید.
*
ببخشید اگه حوصله تون سر رفت.
sayeh  ||  12:51 PM